نمایش 1 - 2 از 2
ماجرای مداحی هلالی برای 3جوان مست در خیابان منتظر تاکسی ایستاده بودم، دیدم یک پیکان جلوی من ایستاد، من اول فکر کردم تاکسی است، جلوی من ایستاد و گفت: سلام، آقای هلالی هستید؟! من رو کشید داخل ماشین و مدام می گفت مخلص شما هستم، چاکر شما هستم. توی ماشین که سوار شدیم دیدم اینها که حرف می زنند حرف هایشان طبیعی نیست، همه مست بودند.
02/08/1394 - 08:21
اشتراک در پیکان