آن مرد با سبدی از سوغات عزت ایرانی آمد و گل و کفش به استقبالش رفتند! او گل را دید واز کنار کفش با آرامش و لبخند گذشت، شاید با این یقین که کفش و صاحبانش در برابر امید و اعتدال آرام آرام زانو بزنند و مرام عقلانیت پیش بگیرند ... شاید روزی گل عقلانیتش را به کفش هدیه دهد.