تاریخ : چهارشنبه 27 شهريور 1392 ساعت 03:53
   |   
کد مطلب:
2062
خانم … شماره بدم ؟!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…